کانی‌چاوْ

من گذرگاه بادها هستم

کانی‌چاوْ

من گذرگاه بادها هستم

حالا رها کن

پنجشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۴۹ ب.ظ
وقتی پیاپی به سطور نگاشته‌شده بی‌حرمتی می‌کنی چه طور انتظار داری باز هم بتوانی بنویسی؟ پاک کردن سطرها به عقیده من بی‌حرمتی است. این عقیده را هم از خود سطرها گرفته‌ام. نه سطرهای اینجا، سطرهایی که بی‌خود و خودجوش در دفترم می‌نویسم. بارها تذکر داده‌اند که پاک کردن، خط زدن، نیمه‌تمام گذاشتن و نوشته را به مسیرهای اجباری کشاندن بی‌حرمتی است. از دیشب چهاربار یا بیشتر در ویرایشگر وبلاگ نوشته‌ام و پاک کرده‌ام. و دوتا از نوشته‌ها آشکارا چیزهای خوبی بودند؛ جوانه‌هایی از ایده‌های بدیع در خودشان داشتند. ملعونم، ملعون، اگر یک بار دیگر سطرها را پاک کنم. بگذار ببینم مرا به کجا می‌برند. 

حالم خوش نیست. بلاتکلیف و بی‌عملم. حالا دیگر نمی‌توانم خودم را به ندانستن بزنم که بی‌عملی برایم سم است. درس و ورزش و نوشتن نظام‌مند را تعطیل کردم به این بهانه که سر سفرم. همه چیز را بسته‌بندی کردم. هوس هر کاری از سرم گذشت به خودم وعده دادم: «باشد برای خوابگاه». فقط ماند نوشتن بی‌قید و بند و خودانگیخته در دفترم. که در این چند روزه با آن اوردوز کردم. از آشپزی خسته شدم، نوشتم. اصظراب گرفتم، نوشتم. دلتنگ شدم، نوشتم. و حاصلش حالی است که اکنون دارم. شبیه حال مسمومیت با قهوه. شبیه حال بعد از هر نوع زیاده‌روی. 

نوشتن مرا به عمق می‌برد. اما نباید در عمق زیاد توقف کرد. این کاری است که این هفته مکررا انجام داده‌ام. برای فرار از وضعیت نامشخصی که داشته‌ام. برای فرار از بلاتکلیفی که از بچگی تحملش را نداشتم. حالا برف سنگینی می‌بارد و نوید می‌دهد که شاید روزهای بلاتکلیفی‌ام طولانی‌تر شوند. شاید سفرم عقب بیفتد. و من چه می‌خواهم بکنم؟ باز هم مست کنم با نوشتن؟ باز هم زیر پایم را حفر کنم و به عمق و عمق و عمق بیشتر بروم؟ بابا خوش دارد بگوید: «العبد یدبر و الله یقدر» و من هرچند این جمله آتشم می‌زند، می‌دانم وجه درستی در آن هست. من کنترلگرم. حال بدم از این است؛ از اینکه حاضر نیستم افسار زمان را رها کنم تا به میل خودش پیش برود. وادادن در جایی که دیگر مهمیز زدن فایده‌ای ندارد؛ این درسی است که همه  دیر یا زود باید بیاموزند. مومنان با آن حدیث یا حکمت یا هرچه که هست خودشان را چیزفهم می‌کنند که درس را فرابگیرند. من هم باید به شیوه‌ای خودم را چیز فهم کنم. عجیب است که چه طور بعضی از این حکمت‌های دینی، در خارج از چارچوب معنایی خودشان، هنوز معتبرند. 
  • ماهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی