شبح پشت سر
دوشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۶، ۰۴:۰۷ ب.ظ
در رواندرمانگری برایش اسم هم گذاشتهاند: انتقال. یعنی با افراد -و به طور خاص با درمانگرتان- طوری رفتار کنید که گویی او خودش نیست؛ شخص مهم دیگری در گذشته شماست؛ کسی که بسیار وابستهاش بودهاید، یا از او زخم بزرگی خوردهاید، یا به هر دلیل دیگری در سرنوشتتان مهم بودهاست. انتقال یعنی در پس چهره کسی که رو به روی شماست هیکل خیالی شخص دیگری را ببینید. کلامتان خطاب به آن خیال باشد. احساسی را ابراز کنید که آن خیال در شما برمیانگیزد.
یادآوریاش گاهی تسکین خوبی است؛ اینکه برخی از روابط روزمره نیز ماهیت انتقالی دارند. آدمها با شما سخن میگویند، تندی میکنند، قهر میکنند (یا شما را دوست میدارند) در حالی که خودتان را نمیبینند؛ شما شیشهٔ شفافی هستید که از پستان چهرههای دیگری در نظرشان میآید؛ شاید چهره خویشاوندتان که به آنها ستم کرده، شاید چهره مثالی تفکری که خیال میکنند پرچمدارش هستید، شاید خاطره عزیزی از دست رفته. دانستنش مایه آسودگی است که تمام آن مهر و غیضهای غلیظ و شدید از آن شما نیست؛ بیشترش از آن شبحی است که پشت سر شما ایستاده.