شاعر
جمعه, ۳ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۵۶ ب.ظ
"در واقع شاعر است. واقعا شاعر است و واقعا اسب تربیت میکند. گاهی در کالجهای مختلف یک ترم درس داده، ولی هرگز راهش آن قدر دور نبوده که تماسش با اصطبلها قطع شود. شرکت در جلسات شعرخوانی را میپذیرد ولی، آن طور که خودش میگوید، هرازگاهی. روی شاعر بودنش تاکید نمیکند. گاهی از این طرز تلقیاش ناراحت میشوم- اسمش را گذاشتهام وجه بیخیال شخصیت او- ولی دلیلش را میفهمم. وقتی با اسبها مشغولی کاری، ولی وقتی شعر میگویی، انگار عمرت را به بطالت میگذرانی و از این که بخواهی توضیح بدهی مشغول چه کاری هستی، معذب میشوی یا خجالت میکشی.
مشکل دیگر شاید این باشد که با اینکه آدم محجوبی است، شهرتش بیشتر به خاطر شعری است که مردم این اطراف- یعنی جایی که در آن بزرگ شده- احتمالا آن را بیپرده میدانند. شنیدهام که خودش میگوید خیلی بیپرده؛ این عذرخواهی نیست، فقط دارد کسی را از خواندن آن برحذر میدارد. به حساسیتهای آدمهایی که میشناسد و ممکن است از بعضی مسائل ناراحت شوند توجه دارد، هرچند در مجموع از مدافعان سرسخت آزادی بیان است."
*زندگی عزیز؛ آلیس مونرو؛ مژده دقیقی؛ نشر ماهی؛ ص 145.
- ۹۵/۱۰/۰۳