بیشتر «زن شدن»
شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۰۰ ق.ظ
Four generations of women- عکس از اینجا
اندکی گذشت تا نگرانیام فروکش کرد و توانستم به برداشت لحظه اولم برگردم و اعتماد کنم؛ اینکه نباید حرفش را جدی بگیرم. بعید است با چند دقیقه صورت کسی را دیدن بتوان بیماری قلبی را تشخیص داد. پس اکو و نوار قلب و آن همه ابزار سنجش برای چه هستند؟ تازه من از اول به پزشک بودن این مرد شک کردهبودم. لحن و ظاهرش بیشتر بازاریها را به یادم میآورد تا پزشکها؛ یک برداشت شهودی اولیه که اغلب نمیتوان صحتش را آزمود، اما من یاد گرفتهام آن را جدی بگیرم. به خودم گفتم فکرش را نکن؛ احتمالا انتظار داشته بعد از این حرف، از او شماره بگیرم. هر بار که مردهایی به این سن و سال، بیکرایه سوارم میکنند، بعد از من مسافر دیگری نمیگیرند و زود سر صحبت را باز میکنند شَکَم میبرد که چنین قصدی دارند. چند هفته پیش در همین مسیر و همین ساعت، راننده دیگری اصرار میکرد هماهنگ کنیم که هر روز مرا برساند!
بعد از کلاس، در راه برگشت به خانه فکر کردم چقدر پختهتر شدهام؛ به قصد و نیت آدمها شک میکنم، به شم و شهود خودم اعتماد میکنم؛ نمیترسم که با حساس بودن و گوش به زنگ بودن آدم بدی بشوم. منی که تا چند سال پیش، اگر کسی توی تاکسی بدنش را به بدنم میمالید تردید میکردم اعتراض کنم؛ چون نمیخواستم بددل باشم، کسی را که نیت بدی نداشته به اشتباه متهم کنم! انگار همه آن سالها را به عمد در خواب و گیجی و منگی راه میرفتم. حالا این بیداری و هشیاری تازه برایم قدرت و سرزندگی میآورد؛ احساس میکنم سرانجام بلوغ را آغاز کردهام. چون فکر میکنم گذر خامی به پختگی، گذر از ضعف به قدرت و گذر از دختربچه به زن پیش از هر چیز به توانایی بو کشیدن خطرهاست؛ به اینکه مزاحمها، بهرهکشها و سلطهگرها را به موقع و از روی نشانههایشان بشناسی. و من مشتاقم که بیشتر و بیشتر به این معنا زن بشوم.